شهید اسحاق صبوری

شهید اسحاق صبوری نام پدر : ابراهیم نام مادر: صدیقه گل پور کبودی تاریخ تولد : 1345/06/04 تاریخ شهادت : 1362/12/05 محل شهادت : عملیات والفجر6- دهلران نحوه شهادت : اصابت ترکش به سر و ساق گلزار:شهدای معتمدی

ادامه مطلب

شهید اسحاق صبوری فرزند ابراهیم در 14 شهریور سال 1345 در یک خانواده ی مذهبی چشم به دیده جهان گشود و تا دوران 6 سالگی در دامان پر مهر و محبت پدر و مادر تربیت اسلامی را فرا گرفته تا بتواند جهت کسب علم و دانش در سن 7 سالگی به مدرسه برود دوران ابتدایی را آغاز و دوران راهنمایی را به اتمام رسانده بود. شهید در منطقه  سنگ پل شهرستان بابل به دنیا آمده و تا روز شهادتشان در همان منطقه زندگی می کرده است.
شهید بعد از شروع جنگ تحمیلی چندین مرحله به جبهه اعزام شدند تا این که در مورخه 1362/12/5 در منطقه ی دهلران براثر اصابت ترکش خمپاره شربت شهادت را نوشیدند و در تاریخ 1362/12/7 پیکر پاک آن عزیز از بیمارستان شهید یحیی نژاد شهرستان بابل تشییع و در گلزار شهدای معتمدی بابل به خاک سپرده شد.

همرزم شهید: بنده با شهید صبوری و شهید خورجینی اکثر جاها با هم بودیم و در یک مکان عملیاتی رودخانه ای بود که در آن جا همه جمع شدیم جهت شستن دست و صورت. شهید بزرگوار هم به کنار تپه ای رفتند بعد از این که صورتشان را خشک کردند موقع ظهر شد و شهید آماده وضو گرفتن شد در حین وضو گرفتن صدای خمپاره شنیده شد و در جمع ما این خمپاره فرود آمد، منفجر شد و ترکش های این خمپاره به بدن این شهید خورد و قسمت هایی از بدن شهید را با خود برد در واقع با خون خودشان وضو ساختند .
برادر شهید: شهید یک مرتبه که به مرخصی آمدند با لباس و کفش پاره وارد منزل شدند. مادرم بسیار ناراحت شد و از او سوال کرد که این چه سر و وضعی داری؟ شهید گفت از جبهه که  بر می گشتم دیدم رزمنده ای لباس ندارد من لباس خودم را به او دادم .
شهید اسحاق صبوری را نزدیک شهادتشان شبی درخواب دیدم که در صحرای سرسبز به همراه یک خانم دیگری به یک چشمه ای رسیدیم جوشان که از زمین می جوشد ومن دست خود را به آن چشمه که رنگ خون می باشد می برم و به آن خانمی که همراه من می باشد می گویم ببین این چشمه خون را و خانم در جواب گفت: این که فقط یک مشت خاک است و در خواب می گویم درست است می گویند خون سرخ حضرت سیدالشهدا همیشه در جوشش است و چند روز بعد برای من خبر آوردند که پسرتان به فیض شهادت نائل آمده است و من این افتخار را دارم که مادر شهید باشم و این اعتقاد قلبی من است و امیدوارم در پیشگاه خداوند متعال همیشه رو سفید باشم.  (به نقل ازمادر گرامی شهید اسحاق صبوری)

 

ویدئوها

صداها

کاربران آنلاین11
بازدیدکنندگان امروز 937
بازدیدکنندگان دیروز 1225
کل بازدید ها 892065